اگر برای شما هم سوال است که رپ چه فرقی با پاپ دارد و بلوز اول به وجود آمده یا جز یا موسیقی رمانتیک را چه کسی به اوج رساند و از این دست این سوالات، این مقاله مخصوص شماست.  


موسیقی را می توان به دو بخش کلی پاپ و کلاسیک تقسیم کرد. موسیقی کلاسیک را می توان موسیقی تشریفاتی، مجلسی و یا آکادمیک دانست که نهایتا نام موسیقی دقیق را برازنده تر از هر نامی برای آن دانستیم، از طرفی موسیقی پاپ را به طور کلی موسیقی مردمی،  غیر مجلسی و یا مردم پسند دانستیم. هم چنین متوجه شدیم که هر کدام از این دو بخش اصلی موسیقی دارای سبک های متفاوتی هستند،(مانند رمانتیک، مدرن و باروک برای موسیقی کلاسیک و جز، راک و رپ برای موسیقی پاپ). بررسی جداگانه­ی هر کدام از این سبک ها نیاز به وقت زیادی دارد و شاید حتی یک کتاب کامل هم برای توضیح هر کدام از آنها کافی نباشد. در این مقاله صرفا سعی شده تا آشنایی کلی با هر کدام از سبک های مهم موسیقی غربی به وجود آید.

موسیقی کلاسیک:

قرون وسطی ـ  اولین سبکی که آثار مکتوبی از آن دوره به جا مانده و حدودا همه گی آثار این دوره مذهبی و کلیسایی­اند. موسیقی در ابتدای این دوره عمدتنامونوفونی (تک صدایی) است و به مرور زمان موسیقی پلی فونی(چند صدایی)در شکل های مختلف در آن اوج  میگیرد.


رنسانس ـ همه ی هنرها در این دوره سعی بر باز زایی دوره ی یونان باستان نمودند و از آنجا که از موسیقی یونان باستان هیچ اثری بر جا نمانده بود، آهنگسازان در این دوره با توجه به اساطیر یونان، نقاشی ها و ادبیات بازمانده از آن دوران سعی بر ساخت موسیقی داشتند، از همین دوران بود که تا حدودی موسیقی غیر مذهبی و غیر کلیسایی شروع به رشد کرد. از مهمترین نظریه پردازان و آهنگسازان این دوره می توان از وینچنزو گالیله(پدر گالیله ی دانشمند) نام برد، که موسیقی پلی فونی را از نظر درک برای عوام سخت می دانست و معتقد بود که خط ملودی تنها باید به اجرا بپردازد و سایر صداها باید به همراهی ملودی اصلی بپردازند و از همین جا موسیقی هموفونی(یک ملودی با همراهی چند ساز دیگر) شروع به رشد می کند.


باروک ـ در این دوره خط موسیقایی به طور کامل رشد کرده و حدودن شبیه به خطی شد که امروزه می شناسیم. موسیقی هموفونی به رشد خود در این دوره ادامه می دهد و آهنگسازانی نظیر ویوالدی، هندل، آلبینیونی و مارچلو گام های بزرگی در ارتقای موسیقی هموفونی بر می دارند. از سویی یوهان سباستین باخ موسیقی پلیفونی را به اوج شکوه خود می رساند و چنان پیشرفتی در موسیقی به وجود می آورد که موسیقی باروک را به کلاسیک پیوند می دهد.


کلاسیک ـ موسیقی پلیفونی حدودن در این دوره منسوخ میشود و ژوزف هایدن و یوهان کریستین باخ(فرزند باخ)موسیقی هموفونی را گسترش می­دهند. وولفگانگ آمادئوس موتزارت موسیقی کلاسیک را به اوج می رساند و لودویگ فان بتهوفن چنان نو آوریهایی انجام میدهد که نهایتا موسیقی کلاسیک را به رمانتیک پیوند می دهد. بتهوفن اولین آهنگساز در تاریخ موسیقی غرب است که مستقل از هرگونه اشراف زاده ای یا کلیسایی به آهنگسازی پرداخت و درآمد خود را از راه برگذاری کنسرت، فروش پارتیتور قطعات و آموزش موسیقی به دست آورد. سمفونی های بتهوفن اولین سمفونی های غیر سفارشی هستند.


رمانتیک ـ  در این دوره موسیقی به طور کامل از زیر سلطه ی کلیسا و اشراف بیرون آمده و برای اولین بار آهنگسازان درآمد اصلی خود را از راه برگزاری کنسرت کسب می کنند. بندهای موسیقی رها شده و آهنگسازان بیش از هر چیز به بیان احساس در موسیقی هایشان می پردازند. تعداد آهنگسازان نسبت به دوره های قبل افزایش چشمگیری پیدا می کند. از بزرگترین آهنگسازان این دوره می­توان از شومان، شوبرت، لیست، پاگانینی، شوپن، مالر و واگنر نام برد.  واگنر را آغازگر دوره ی مدرن در موسیقی نیز میدانند.


مدرن-  موسیقی مدرن خود شامل سبک های متفاوتی از جمله امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم، نوکلاسیک و مینیمالیسم است. کلود دبوسی با الهام از نقاشان امپرسیونیستی سعی بر ساخت موسیقی می کند که احساسات را در هم تنیده بیان کند وتاکیدی بر نقطه ای خاص نداشته باشد و نهایتا این تلاش های او منجر به ایجاد گام تمام پرده می شود. آرنولد شوئنبرگ در همین هنگام موسیقی کاملا جدیدی را خلق می کند که بر تمامی آهنگسازان پس از خودش تاثیر می گذارد، او از تمام نت های موجود در نظام پرده بندی موسیقی غربی استفاده می کند و به جای گام از سری نتها استفاده می برد و سبک اکسپرسیونیسم در موسیقی را ایجاد می کند. ایگور استراوینسکی از هارمونی مدرن استفاده می کند ولی ملودی های شفاف و برجسته ای مانند دوران کلاسیک میسازد و بنیانگذار موسیقی نوکلاسیک می شود. موسیقی نو کلاسیک تا امروز تغییرهای فراوانی یافته، این نوع موسیقی حدودا به طور کامل چه از نظر ملودی و چه از نظر هارمونی به سمت موسیقی کلاسیک رفته، ولی ساز بندیها کمی متفاوت شده، ارکسترهای بزرگ، پرکاشن های قوی و صدای باس بسیار قدرتمند، از این دسته اند. بسیاری از موسیقی فیلم های امروزی هالیوود مانند کارهای هانس زیمر،آلن سیلوستری و الکساندر دیسپلنت در این دسته قرار میگیرند (به خاطر داشته باشید که soundtrack به هیچ وجه سبکی از موسیقی نیست. سوند ترک  به موسیقی که تصویر را همراهی میکند می گویند و می تواند در سبک جز، راک، کلاسیک، نو کلاسیک و … باشد). جنبش مینیمالیسم هم نوعی از موسیقی است که در آن استفاده ی محدودی از آکورد ها و نتها می شود و تکرار در آن بسیار یافت می­شود، می توان از فیلیپ گلس به عنوان مهمترین آهنگساز این سبک نام برد.


موسیقی پاپ:

کانتری ـ سبک کانتری به موسیقی محلی آمریکا گفته می شود که معمولا با یک ساز(گیتار یا ماندولین) و با همراهی یک خواننده اجرا می شود. این موسیقی را بیشتر کشاورزان برای اوقات فراغت خود و سرگرمی شبانه ی خود اجرا می کردند.


بلوز ـ این سبک از نظر صدا دهی تا حدود زیادی شبیه کانتری است با این تفاوت که کانتری بیشتر برای رقص و شادیست و بلوز تا حدود زیادی شامل موسیقی های محزون می شود. تعداد سازهای این سبک هم کمی بیشتر از کانتری است و حداقل یک کنترباس یا گیتار باس و یک طبل کوچک از سازبندی موسیقی کانتری بیشتر دارد.

(احتمالا همه با گروه کیوسک آشنایی دارید، سبک موسیقی این گروه را می توان مابین کانتری و بلوز در نظر گرفت البته با تفاوت های کوچکی که فعلابه آنها نمی پردازیم)


جَز ـ موسیقی جَز بر اساس بداهه نوازی های نوازندگان سیاه پوست در بارها در اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد. در ابتدا این موسیقی به طور کامل با بداهه نوازی همراه بود، اما کم کم قوانینی بر آن حاکم شد و از میزان بداهه نوازی ها کاسته شد. کنترباس، درامز، ترومپت و کلارینت از سازهای جدا ناشدنی این سبک موسیقی هستند. بعد ها ساکسیفون هم وارد این سبک شده و تا حدودی جای ترومپت را گرفت و به ساز اصلی و ملودی نواز قطعات جَز تبدیل شد. صدای موسیقی جَز تا حدود زیادی شبیه به بلوز و کانتری است و برای شخصی که تمام عمر موسیقی کلاسیک گوش داده صدایی کاملا جدید و عجیب می باشد. موسیقی جز به طور کل از نظر غنای هارمونی و پیچیدگی ریتم، در میان سایر موسیقی های پاپ از همه قوی تر است. در اواخر دهه ی ۵۰ میلادی جز با موسیقی راک ترکیب شد و سبکی محبوب به نام جَز راک را به وجود آورد.

از بزرگان موسیقی جز میتوان لویی آرمسترانگ، دوک الینگتن، چارلی پارکر و مایلز دیویس(در سبک جَز راک) را نام برد.


پاپ ـ موسیقی پاپ همراه با جنبش پاپ آرت به وجود آمد. صدا دهی سازها و به طور کلی موسیقی در این سبک بسیار شبیه به موسیقی کلاسیک (دوران کلاسیک) می باشد. با این تفاوت که صدای باس در آن تقویت شدیدی شده و به طور کلی از تمام جوانب موسیقایی از جمله سازبندی، هارمونی، فرم و … نسبت به موسیقی کلاسیک بسیار ساده تر شده است.

سبک های ترنس و دیسکو نیز از زیر مجموعه های این موسیقی می باشند.


راک، متال ـ موسیقی راک از اواخر دهه ی ۵۰ میلادی آفریده شد. مهمترین خصوصیت این سبک، حضور آمپلی فایرها و ایجاد صداهای دیستورت شده و بسیار بلند است. گیتار الکتریک نقشی بسیار اساسی در این سبک ایفا می­کند. سبک راک به شعر و صدای خواننده وابستگی زیادی دارد، اکثر شعرهای این سبک در اعتراض به وضعیت موجود در آن زمان آمریکا و اروپا بوده است. جوانان با موسیقی راک قصد داشتند تا صدای خود را به نسل های قبلی خود برسانند و تغییرات بزرگی در دنیا ایجاد کنند. بیتل ها، الویس پریسلی و جیمی هندریکس از معروف ترین موسیقی دانان راک هستند.

موسیقی متال در پی راک به وجود آمد و خط مشخص و معینی میان این دو سبک از نظر زمانی نمی توان کشید. متالیکا را می توان معروف ترین گروه متال دانست.

تفاوت میان سبک های پاپ، راک و متال بسیار کم است. در اینجا به چند تفاوت میان این سبک ها اشاره میکنم:

در موسیقی پاپ فرم قطعه معمولن به حالت A-B-A-B یا A-B می باشد، که البته در هر موسیقی ممکن است کمی تفاوت داشته باشد.

در موسیقی راک و متال فرم قطعات معمولن به صورت A-A’-B-A میباشد.

ساز بندی در موسیقی پاپ در قدیم نزدیک به ساز بندی ارکستر کوچک بوده و امروزه بیشتر از ساز های الکترونیکی و سینتی سایزر ها استفاده می شود و بیشتر در کنسرت های پاپ خواننده به تنهایی و شاید تنها با چند ساز اصلی به روی صحنه می رود و سایر صداها از بلندگوها پخش می شوند.


سازبندی موسیقی راک شامل یک درامز راک (معمولن ۹ قطعه) یک یا دو گیتار الکتریک، یک گیتار باس و یک کیبورد می باشد، و در موسیقی متال معمولن از کیبورد استفاده نمیشود، گیتار های الکتریک با افکت های خشن تری به کار گرفته می شوند، صدای گیتار باس هم از حالت معمولی در آمده و معمولن با افکت دیستورشن اجرا می شود و از درامز متال (۱۴ قطعه و بیشتر) در آن استفاده می شود.

با کمی اغماض می توان راک و متال را یک سبک دانست و تفاوتی میان آنها از نظر موسیقایی قایل نشد.


رپ ـ  موسیقی رپ طی چند دهه ی اخیر رشد چشمگیری داشته و به یکی از محبوب ترین سبک های موسیقی بدل گشته است. این سبک ابتدا از اعتراض های ریتم دار سیاه پوستان، بر خلاف تبعیض های نژادی به وجود آمد. از همین رو کاملا مشخص است که این سبک موسیقی کاملا کلام محور است. خواننده در این سبک اصلی ترین نقش را بازی میکند و سایر ساز ها همراهی کننده ی خواننده هستند. این همراهی می تواند تنها توسط یک درامز  و گیتار باس و یا توسط یک ارکستر بزرگ مدرن صورت بپذیرد.